love21

عاشقانه های ساده و صمیمی

love21

عاشقانه های ساده و صمیمی

سلـــــــــام خوش اومدیــــــن نظر یادتون نــــــــــره
love21

سلام دوستای مهربون
اولا بگم ازتون متشکرم ک به عاشقانه های من و عشقم اومدین
باید بگم این بلاگ با عشق ساخته شده
علت 21 هم ک نوشته شده ب این دلیله ک ما 21اردیبهشت باهم اشنا شدیم و داستان بلندی داره
از عشقم 4سال و اندی کوچیک ترم
اما عشق سن نمیشناسه
از خدا میخوام همه عشقی شبیه مارو تجربه کنن
دعا کنین هرچه زودتر ببینمش
با تشکر
دوستون داریم

وبلاگ دوستان
پیوندها
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
تبلیغات
مطالــب ارســـالی شما تــبـــــادل لیـــنــک

۲۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ “ﮐﻢ ﮐﻢ” ﺍﺗﻔﺎﻕ میفته

ﭘﺲ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ “ﯾﻬﻮ” ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﯽ

ﮐﻪ خیلی ﺩﯾﺮ شده واسه دوست داشتن پدر و مادرت ...

امام صادق علیه ‏السلام :
اگر دوست دارى که خداوند عمرت را زیاد کند، پدر و مادرت را شاد کن.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۸
yas ,respina
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۶
yas ,respina

آزاده نامداری، مجری زن تلویزیون این عکس و توضیحات را در صفحه شخصی اینستاگرام خود منتشر کرد.

متاسفم که مجبورم این عکس خصوصی رو منتشر کنم . اما دیگه باید ...باید.. این عکس مستنده و بسیاری از مدیران محترم تلویزیون خودمو و حالمو رویت کردن ...امروز به لطف دروغگویی ایشون مستند من پخش نشد و هزار اتفاق تلخ دیگه ... من الان سرپام ، خوبم . زندگی می کنم . درس میدم . کار میکنم و دوباره زنده شدم . متاسفم برای رادیویی که آنتن زنده شو میسپره دست کسی که به نزدیکترین کسش هم رحم نکرد ، به تایید دوستاش ازدواج با من فقط یه شو یا نمایش بیشتر نبود ، به لطف پدرم من حق طلاق داشتم و گرنه شاید الان زنده نبودم . این عکس تلخه ولی واقعیه ، برای هوادارایی میگم که آزادیشون بت ساختن ، بتی که به هیچ مسلکی پایبند نیست ، دیگه کسی تو کامنتای من حق نداره اسمی از ایشون بیاره . آقای حسنی میدونم دهنت باز میشه به هر تهمتی . اما من واگذارت میکنم بخدا، .. و خوشحالم که دیگه نمی بینمت . فقط بدون چهل تا فایل صوتی دست من داری که مدت هاست حتی خودم گوشش ندادم ... والسلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۲
yas ,respina

بازرس برای سرکشی میره آسایشگاه ﺭﻭﺍﻧﯽ:
ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺁﺭﻭﻡ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﻣﯿﮕﻪ:
ﻟﯿﻼ … ﻟﯿﻼ … ﻟﯿﻼ …

بارزس ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺍﯾﻦ یارو ﭼﺸﻪ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﯾﻪ ﺩﺧتری ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻟﯿﻼ ﮐﻪﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻥ , ﺍﯾﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
بازرس میره ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ و ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﻗﻔﺲ ﺑﻪﻏﻞ ﻭ ﺯﻧﺠﯿﺮ بستنش، نعره ﻣﯿﺰﻧﻪ:
ﻟﯿﻼ …ﻟﯿﻼ … ﻟﯿﻼ …

بازرس ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽﺩﯾﮕﻪ ﭼﺸﻪ ؟
ﻣﯿﮕﻦ : لیلا رو ﺩﺍﺩﻥ به این!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۰
yas ,respina

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۱۹
yas ,respina

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۱۸
yas ,respina

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۰۱
yas ,respina

وقتی برایت مینویسم
نمیدانم با کدامین قلم نویسم ؟
نمیدانم بر کدامین صفحه نوشته ام جاری سازم؟
اخر میدانی
قلم و کاغذهایم باهم دعوا دارند
همه میخواهند برایت باشند
انها نیز غبطه ام میخورند
اما تو تنها
مال منی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۵۸
yas ,respina

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۳۹
yas ,respina

عشق یعنی مستی ودیوانگی...

عشق یعنی با جهان بیگانگی....

عشق یعنی شب نخفتن تاسحر...

عشق یعنی سجده با چشمان تر...

عشق یعنی اشک حسرت ریختن...

عشق یعنی درجهان رسوا شدن...

عشق یعنی یک تیمم.یک نماز...

عشق یعنی عالمی راز ونیاز...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۱۶
yas ,respina